نتایج جستجو برای عبارت :

آن که جان بخشـد، اگر بُکشد رواست .

 
 
    هیچگاه این ماجرا از ذهنم نمی‌رود که در یکی از نشست‌های مثنوی‌خوانی، یکی از این خانم‌های به‌اصطلاح اهلِ عشق! بر حکمِ قصاص معترض بود و با استناد به اشعارِ مولوی، می‌گفت که انسان‌ها باید به یکدیگر عشق بورزند و هرگز در پیِ انتقام از هم نباشند. استدلالش هم این بود که اگر یک آجر از سقف کنده شود و روی سرِ کسی بیفتد، امکان ندارد آن شخص در پیِ شکایت و انتقام و قصاص از سقف، برآید! چرا ما انسا‌ن‌ها به اندازۀ یک آجر هم نسبت به هم‌نوعِ خود گذش
علی اسباط گوید امام جواد ع بطرف من میامد ومن بسر وپای انحضرت مینگریستم تا اندامش را برای رفقای خود در مصر وصف کنم من در این فکر بودم که انحضرت بنشت و فرمود ای علی همانا خدا در باره امامت حجت اورد چنانکه در باره  امامت حجت اورده چنانکه در باره نبوت حجت اورده وفرموده در کودکی باو حکمت داوری دادیم 13 سوره 19 باز فرمود چون بنیرومندی رسید چهل ساله شد پس رواست که در کودکی بامام  حکمت داوری داده شود چنانکه رواست در سن چهل سالگی باو عطا شود بحدیث 992 رجو
رییس دانشگاهی که ماهی 60 میلیون تومان هزینه مستقیم مدیریت او می باشد.
که هر روز کاری معادل3 میلیون تومان می باشد
این در حالی است که حقوق یک استاد حق التدریس در همان دانشگاه 20 هزار تومان می باشد
 
و حقوق یک نیروی خدماتی ماهیانه 2 میلیون تومان.
آیا این  اختلاف 30 برابری بین حداقل حقوق و حداکثر حقوق در یک محیط علمی رواست؟
البته در محیط علمی روا نیست. اما در محیط ریاکاری رواست.
حتما یک جایی اشتباهی رخ داده؟ 
ادامه مطلب
رییس دانشگاهی که ماهی 60 میلیون تومان هزینه مستقیم مدیریت او می باشد.
که هر روز کاری معادل3 میلیون تومان می باشد
این در حالی است که حقوق یک استاد حق التدریس در همان دانشگاه 20 هزار تومان می باشد
 
و حقوق یک نیروی خدماتی ماهیانه 2 میلیون تومان.
آیا این  اختلاف 20 برابری بین حداقل حقوق و حداکثر حقوق در یک محیط علمی رواست؟
البته در محیط علمی روا نیست. اما در محیط ریاکاری رواست.
حتما یک جایی اشتباهی رخ داده؟ 
ادامه مطلب
دم بزن ای جان که دمت دلرباستدم زدن تو ز دم کبریاست
دم بزن ای جان که دمادم توییروی تو روی دل و روی خداست
دم بزن ای شعشعه‌ی لامکانشعله‌ی چشمان تو بر ما سزاست
دم بزن ای حضرت روح‌القدسهر چه تو گویی سخن آشناست
عشق به جان آمده از جان توجان تو مجموعه‌ی جانهای ماست
دم بزن ای صاحب آب و شرابهر چه تو ریزی دهن ما رواست
فکر به تخمیر سرآغاز توستفکر چه دانسته که آن دم چراست
دم بزن و فکرت ما را بسوزحلمی از آن دم همه دم ماجراست
 
ناگریز است گل از صحبت خار
چمن و باغ، بفرمان قضا است
نتوان گفت که خار از چه دمید
خار را نیز درین باغ، بهاست
چرخ، با هر که نشاندت بنشین
هر چه را خواجه روا دید، رواست
هر گلی، علت و عیبی دارد
گل بی علت و بی عیب، خداست
پروین اعتصامی
 
 
به قول بزرگواری: پرونده هیچ اتفاقی در ذهن بسته نمی‌شود...
ماجرای تبعید هم همین است... بارها تمام باورهایم را مرور می‌کنم اما باز هم اول خطم... باز هم شعری، حرفی، آدمی میتواند مرا برگرداند به نقطه آغاز این درگیری درونی...
ما خوب نبودیم قبول؟ ولی شما که خوب بلدید خوب و بد درهم بخرید
اینچنین راندن ما رواست؟؟؟
این درد یادگار شماست حتی اگر به حسب خطای خودمان باشد... خودتان مرهم شوید کاش...
یا فارج الهم...
و لاتفرق بینی و بینک...
درباره اینکه همه چی اونشب با شنیدن یه جمله و یه حرف و بعدش کلی بحث و اخم فروریخت و تموم شد مطمئنم ولی درباره بعدش و اینده ش و بعدش و بعدترش اصلا مطمین نیستمچون افکارم جسته گریخته ان لحظه ای ان محو ان کمرنگ ان...هنوز موندم بین بد و بدتر و رفتن و موندن یجورایی رو محاسبات ریاضی زندگی نمیکنم زندگیم بستگی ب حالم داره حالم میراند انچه را ک رواست...
امیرحسین خالقی
به عنوان یک مدافع اقتصاد بازار که اشتغال دولتی را نه تنها مطلوب نمی داند، بلکه آن را مصیبت تلقی می کند عرض می کنم این حرف البته بیراه نیست و در مواردی رواست، ولی زمانی رئیس قوه مجریه می تواند این را در پشت تریبون بگوید که پیش از آن شرایطی برقرار باشد:
۱. اداره کار و تعزیرات و سازمان حمایت و هزار بوروکرات پرت از اوضاع را به جان کارفرما نینداخته باشد.

ادامه مطلب
ذهن خالی کن از اندیشه بد
صبح دیروز گذشت
صبح فردا ندمید
صبح امروز خوش است
وه چه پاک است و سپید
 
آنچه بودست دگر نیست به جای
وآنچه برجاست بسی نیست بپای
پس بزی خوشدل و شاد
وزغم "بود" و "نبودن " آزاد
 
زندگی خوب و قشنگ
خوب وبد درسرماست
دور باید بد وزشتی زسرم
نسبت بد به طبیعت نه رواست
 
من رها از غم نابوده و بود
وز چراها که نمی آردسود
چند روزی بزیم فارغ بال
به ازآن نیست به رویا و خیال
 
خوب و بد هست در اندیشه ما
هم غم و شادی و زشت وزیبا
گر که خواهی غمت ازیا
از شهادت حاج قاسم به بعد، دیگه نمیتونم موسیقی گوش کنم، دیگه نمیتونم به خودم اجازه بدم سر حجاب شل بیام
در مورد حجاب فلسفم اینه که حاجی و امثال ایشون به آب و آتیش زدن که من دست دشمن نیفتم حالا از خودم میپرسم
راهی!رواست  خودت بشی دشمن خودت؟ ستم ستمه فرقی داره که خودت انجامش بدی یا دیگران؟ فرق تو راهی با دشمن اسلام چیه؟ چی باید باشه؟
به حقیقت پایبند بمونیم تا به دنیای واقع برگرده
یکی از اصحاب گوید از امام صادق ع پرسیدم که مردی ابله دار جنب شده بود او را غسل دادند و مرد فرمود اوراکشتند جرا نپرسبند همانا دوای نفهمی پرسش  است 2 حضرت صاوق ع بحمران را جع بسوالیکه کرده بود همانا مردم هلاک شدند چون نپر سیدند 3 و فرمود بر در این علم قفلی است که کلید ان پرسش است  4 و فرمود مردم در فراخی و گشادگی نیستند مگر اینکه بپرسند و بفهمندو امام خویش بشناسد و بر انها رواست که بانچه امام گوید عمل کنند اگرچه از روی تقیه باشد
هوای بارونی و قدم زیر بارون..امروز صبح خروج زیاد چرک دندون عفونی حالمو بد کرده بود...به بیرون نگاه کردم بارون میومد..تو دلم غر زدم که آیا رواست هوا بارونی باشه و ما اینجا تو چرک و خون غلت بزنیم؟؟
هیچی دیگه خدا صدامو شنید و بارونشو قطع نکرد.....الان آف شدم و اومدم زیر بارون...
میگن دعا زیر بارون مستجابه....یعنی میشه کار پروتز منم درست بشه؟
هر چقدر می‌خوام فکر نکنم میاد تو ذهنم و مغزمو میخوره از درون.یشتر از اون درگیر فهمیدن علتشم...این دو روزه بخش خطا
آقوی قاضی ! حالو من هیچیت نمیگم ... ولی خودت بگو! این رواست که مه و خورشید و فلک دست به کار بشن انقدر اغواگری کنن ، هوای بهار انگولک مون بده، هی یادمون بندازه که نه یار داریم نه وقت ؟! عوضش درس داریم و درس ... مثل همیشه ی خدا؟ ! ها؟! این رواعه به نظر خودت؟! 
الانه چه وقت خوندن نوروفیزیولوژیه؟ الانه خودت و حاج خانوم تیپ زدین میخواین برین گل گشت ...کار درست رو شما میکنی :/
حالا باز من هیچیت نمیگم
امام علیه السلام از عیسی بن مریم نقل میکند که او گفت ای گروه حواریون مرا بشما حاجتی است آنرا بر اوریدگفتند حاجتت رواست یا روح الله پس بر خاست و پاهای ایشان را بش سنت آنها گفتند ما بش س تن سزواراتر بودیم یا روح الله فرمود هماناسزوارترین مردم بخدمت نمودن عالم ست من تااین اندازه تواضع کردم تا شما پس از من در میان مردم چون من تواضع کردم تا شما پس پس از من در میان مردم چون من تواضع کنید سپس عیسی علیه السلام فرمود بنای حکمت بوسیله تکبر چنانکه زراعت 
خب تاریخ کنکور که عوض نشد. میگن یا سهمیه یا تسهیلات میدن که امیدوارم سهمیه ندن! سهمیه بدن به کل منطقه میدن و عین بی انصافیه چون مثلا اینجا فقط و فقط خونه های حریم رود آسیب دیدن. دوست من الف دور اول که سیل اومد تا ٤-٥ روز اصلا متوجه نشده بود که چنین اتفاقی افتاده… آیا انصافه امثال الف ها سهمیه بگیرن؟ فکر کردین همینجا که یکی از شهرهای استان های سیل زده است داوطلب کمی داره؟ به همه سهمیه بدن که عملا فرقی با نبود سهمیه نداره که… درست مثل انتخاب وابس
 
 
شعر درباره علم از فردوسی
 
چه گفت آن خردمند مرد خرد                 که دانا ز گفتار از بر خورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش                 دلش گردد از کرده خویش ریش
به گفتار دانندگان راه جوی                     به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی              از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن                  بدانی که دانش نیاید به بن
                                               ✦
به دانش گرای و بدو شو بلند                  چو خواهی
سلام
همیشه دلم یه دوربین حرفه ای میخواست، تا اینکه دوست پسرم به مناسبت ششمین سالگرد دوستمیون برام خرید  حقیقتا که براش بمیرم رواست.
البته من عکاس نیستم و عکاسی حرفه ای بلد نیستم، ولی حتما میرم کلاس و یاد میگیرم و کلی عکس های قشنگ میگیرم باهاش و اینجا به اشتراک میذارم باهاتون. فعلا یه عکس که از بنفشه م گرفتم رو میذارم
 
پ.ن: این روزها عجیب گیر دادم به بازی های قدیمی مثل Prince of Persia  یا پوکاهانتس، الانم دارم علاالدین رو دانلود میکنم :))
 
جهان یادگارست و ما رفتنی                                                      به گیتی نماند به جز مردمی
به نام نکو گر بمیرم رواست                                                      مرا نام باید که تن مرگ راست
#حکیم_ابوالقاسم_فردوسی
و جه زیبا گفت فردوسی، کسی که از او به عنوان شاعری که طولانی ترین اشعار حماسی را نوشته تجلیل می شود و نام ایران را سرفراز می کند.
1 بهمن زادروز فردوسی بر شما ایرانیان مبارک باد.
#تیم_انگیزشیAA
با نوشتن متنی کوتاه و ارسال به ما از طریق
جهان یادگارست و ما رفتنی                                                      به گیتی نماند به جز مردمی
به نام نکو گر بمیرم رواست                                                      مرا نام باید که تن مرگ راست
#حکیم_ابوالقاسم_فردوسی
و جه زیبا گفت فردوسی، کسی که از او به عنوان شاعری که طولانی ترین اشعار حماسی را نوشته تجلیل می شود و نام ایران را سرفراز می کند.
1 بهمن زادروز فردوسی بر شما ایرانیان مبارک باد.
#تیم_انگیزشیAA
با نوشتن متنی کوتاه و ارسال به ما از طریق
از قطره ای به چشمه ی بی حد رسیده ایم از فرش آمدیم و به گنبد رسیده ایم سبز است پرچمت به زبرجد رسیده ایم زائر پیاده شو که به مشهد رسیده ایم  پیش نگاه آینه ها آه میکشم بادست روی شیشه قدمگاه میکشم سیر و سلوک در فلک و ارض میکنم بال از کبوتران حرم قرض میکنم  خود را مقابل حرمت فرض میکنم با لحن خادم تو سلام عرض میکنم آن خادمی که شهره هفت آسمان شده است  انصاریان به لطف تو انصاریان شده است زائر دم در حرمت فکر درد هاست  غافل از این که آب حرم هم خودش شفاست با
جان به حقایق نیاز دارد، نه به احکام. حکم هرچند برای طبع خام دواست، و فرمان گرچه برای عقل شفاست، لیکن برای قلب، حقیقت نوشداروست و بر جان تنها حقیقت رواست.
قلب، خون تازه می‌خواهد، نه خون مرده‌ی مردابها و خوابها و سرابها. آب باید از سرچشمه بجوشد. آب تازه، آب روح. آب عشق، آب نَفَس. جان عاشق، زندگی می‌خواهد، رقص می‌خواهد، تپندگی و تپیدن می‌خواهد، نه فقه، نه شر، نه قفس.
" قلب، آزادی می‌خواهد.و آزادی آنِ من است،و در دامان من است.پس به سویم این مردگ
رفیق گفت پست اخرش عوض شده.همین چند لحظه پیش باز رفتم سراغش.بدموقع هم رفتم.آخرش را بعد آن که من خوانده بودم اضافه کرده.اصلا انگار برای من اضافه کرده.رفیق است دیگر.خواسته یا ناخواسته.دانسته یا ندانسته.
رفیق راست میگوید.مثلا تو،شما،شمای غیر قابل وصفِ با هر وصف،همیشه معلم میمانی‌.چه خوب که همیشه معلم میمانی.اصلا چون معلم میمانی من حالا،همین حالا،میبارم.اصلا چون معلم میمانی باز پست رفیق را خواندم.اصلا چون معلم میمانی دوستت دارم.
تو تا ابدمعلم م
یا رفیق
 
فوعزتک لو انتهرتنى ما برحت من بابک و لا کففت عن تملّقک ...**
 
به خودت قسم اگر من را از در خانه ات برانی، جایی نخواهم رفت... پشت در خواهم نشست... فریاد خواهم زد با همه جانم... اشک خواهم ریخت با همه وجودم... صدایت خواهم زد با همه امیدم... مدام می خوانمت... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق... یا رفیق...
 
مردم می گذر
 
بسمه تعالی
واحسرتا علی مافرطت فی جنب الله
بدترین اثر #غفلت از حق تعالی آنست که در نماز که او با تمام اسماء جلال و جمالش برای اولیاء خودش ظاهر میشود؛ خودش را از ما غافلین پنهان میکند؛ عمری #نماز میخانیم ولی دریغا در نماز که قره العین رسول الله (ص) است او را حتی یک لحظه مشاهده کنیم؛
بزرگان از اهل معرفت؛ راه درمان #غفلت را ؛ مراقبه در تمام حالات و لحظات عمر بیان فرموده اند.
☘ ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر 
☘ بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
☘ ا
داریم به روز هایی نزدیک میشیم که باید دوباره ندای "مکن ای صبح طلوع" رو سر بدیم. با شنیدن آهنگ "باز آمد بوی ماه مدرسه" از ترس تشنج کنیم و تمام کرک و پرمون بریزه! شاید مدرسه انقدر ها هم بد نباشه. شاید بعد از امسال که سال آخرمه دلم براش تنگ بشه. شاید که نه مطمئنم دلم برای همکلاسیای درس نخون تر از خودم و خنگ بازیامون تنگ میشه. پیچوندن کلاس و سرکار گذاشتن معلم. لغو امتحان و گوشی بردن مدرسه و هزار تا خلاف دیگه! به نظر من کسایی که توی مدرسه صرفا درس میخونن
‌گفته اند حق گرفتنی است
 اما به نظر من گاهی هم حق گذشتنی است اگر چه همیشه آنکس که محروم می‌شود صاحب حق نیست بلکه دیگرانی هستند که نتایج احقاق حق تامین کننده منافع آنهابوده و گاهی غاصبان حق خود شان از محرومان خواهند شد
گفته اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
اما به نظر من ایت عبارت با مفهوم ایثار و انفاق تناقض دارد چه اینکه خداوند فرومده اند ما تنال البر حتی تنفقوا مما تحبون لذا چراغی به مسجد رواست که محبوب و مورد نیاز است 
گفته اند
+ دَرها رو بستم روت تا احساسِ آرامش کنم
+ خسته ام. 
+ دلم گرفته
+ اینجا بازم شد خونه آخرم. 
+ تو به سخاوت شهره تری تا ما به نیاز. تو به بخشیدن راغب تری تا ما به تکدّی. فقط تویی که سزاوار خواستنی و خواهش. فقط از آستان توست که رواست.
+ خدایا من کجا میرم؟ کجای جاده دلتنگه؟
+ به تاریکی گرفتارم، شبم گم کرده مهتاب ُ...
+ من از تکرار بی زارم...
 
کجا رواست 
که از دست دوست هم بکشد
دلی که اینهمه
از دست روزگار کشید؟
دقیق یادم نیست از چه زمانی شروع کردم به تنها شدن. بله شروع کردم چون تنهایی خودخواسته ای بود. به طرز بی رحمانه ای از هر آدمی که سر راهم سبز می شد نشانه ای از جفا میافتم و همین باعث میشد چیزی از درونم با او در میان نگذارم. رؤیایم این بود که دوستی داشته باشم و در سخت ترین و سردترین روزها بنشینم و همه چیز را برایش از سیر تا پیاز و از پیدا و پنهان برایش بگویم و آخر کار بپرسم بنظرت چه ک
یاد گذشته هااااااا که میافتم .... البته افتادم الان 
تو این آینده ای که الان هستم ....
با خودم میگم خیلیا خیلی الکی مثلن عاشق شدن .....
عاشق تو ...
عاشق بغل دستیمون...
عاشق خانواده و فامیل و که و که....
و حتی همین اطرافیانمون پیش اومده که دیدیم الکی مثلن عاشق شدن....
 
خیلی از این الکیا الان واسه همین بعضیا خنده داره ....
من عاشق اون دلیلای خنده دار مثلن عاشقیشونم....
 
عاشقی .... به به .... زیباترین وصف دنیا .....
حسی که ،وجودی که با هیییییییییچ حس مبتذلی محاله که
+ دَرها رو بستم روت تا احساسِ آرامش کنم
+ خسته ام. 
+ دلم گرفته
+ اینجا بازم شد خونه آخرم. 
+ تو به سخاوت شهره تری تا ما به نیاز. تو به بخشیدن راغب تری تا ما به تکدّی. فقط تویی که سزاوار خواستنی و خواهش. فقط از آستان توست که رواست.
+ خدایا من کجا میرم؟ کجای جاده دلتنگه؟
+ به تاریکی گرفتارم، شبم گم کرده مهتاب ُ...
+ من از تکرار بی زارم...
 
(برای میم)
‌گفته اند حق گرفتنی است
 اما به نظر من گاهی هم حق گذشتنی است اگر چه همیشه آنکس که محروم می‌شود صاحب حق نیست بلکه دیگرانی هستند که نتایج احقاق حق تامین کننده منافع آنهابوده و گاهی غاصبان حق خود شان از محرومان خواهند شد
گفته اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
اما به نظر من ایت عبارت با مفهوم ایثار و انفاق تناقض دارد چه اینکه خداوند فرومده اند ما تنال البر حتی تنفقوا مما تحبون لذا چراغی به مسجد رواست که محبوب و مورد نیاز است 
گفته اند
خلوت گزیدگان
ماییم و اشک دیده و سودای عشق یاروز بارگاه بخشش جرمش امیدوار پوشیده نیست زیور مهر از لقای دوست روز الست لطف مزیدش شد آشکار
گر رهروی به ملک یقین در طریق عشق پاینده باش که کار جهان نیست پایدار باید که در طریق طلب جمله جان شوی تا جان به پای دلبر جانان کنی نثار
گر سقف آستان جهانی شود خراب ما را غم فراق نگار است و درد یار
مجلس به بزم عشرت مستانه می رود از فیض جام و ساقی گلفام و گلعذار
ساقی به تیر غمزه مزن بر دل سبو ساغر به لطف باده بگرد
یکی از کلمات جادویی در زندگی اجتماعی عذرخواهی است و نپذیرفتن آن دون شأن و اخلاق اسلامی انسانی است و پوزش پذیری در هرحال رواست. بگونه ای که امیرمؤمنان (ع) از پیروانشان خواسته اند اعذر یعنی بسیار پوزش پذیر باشند.  از نظر قرآن، پوزش خواهی و پذیرش آن، امری بسیار پسندیده است و انسان همواره می بایست به گونه ای رفتار کند که نیازمند پوزش و عذرخواهی نباشد ولی از آن جایی که انسان ممکن الخطا و به اسباب و علل درونی و بیرونی دچار خطا و اشتباه می شود و گناه
ای دریغ از من که روزی اینان را تنگ در آغوش می‌فشردم، مگر که هنر آموزند و راه و رسم زندگی. ای دریغ از من و سخت افسوس و دو صد ناسزا بر من، که روزی ایشان را تنگ در آغوش فشردم، مگر که کودنانِ شر خیر آموزند و به روشنی برخیزند.

نه، نه، دریغ گفتن ناسپاسی‌ست و شکرانه ناگزاردن. لیکن افسوس و در آنِ دل‌ نه هیچ افسوس، که چنین که می‌باید رواست.
دل از خویش می‎سوزد.
 دل می‌باید که بسوزد،
چرا که دل را سوختن مشغله است.
حلمی | هنر و معنویت
نیمی به بقا، نیمی به فنا. نیمی به رزم، نیمی به بزم. نیمی به هستی، نیمی به نیستی. نیمی این و نیمی آن. ای آن در این ریخته! ای عدم موزون! ای حقیقت! 
ای حقیقت! نوایت سوزناک و آستانت مرمر سرد آتشین! ای بی‌نام! جامت سروش هوشیاری‌هاست. ما را در خود نابود کن و بود کن! 
این‌چنین هنری که هر آینه از خویش برخاستن و از مرزها برگذشتن. این چنین هنری، که نابودن و در عدم ناسودن. این چنین هنری جان را رواست. 
از مرزها بیرون مشو، بالا رو! از مذهب‌ها بالا رو و از هر چه ه
چو زین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندها را سراسر کلید
سرش راست بر شد چو سرو بلند
به گفتار خوب و خرد کاربند
پذیرندهٔ هوش و رای و خرد
مر او را دد و دام فرمان برد
ز راه خرد بنگری اندکی
که مردم به معنی چه باشد یکی
مگر مردمی خیره خوانی همی
جز این را نشانی ندانی همی
ترا از دو گیتی برآورده‌اند
به چندین میانجی بپرورده‌اند
نخستین فطرت پسین شمار
تویی خویشتن را به بازی مدار
شنیدم ز دانا دگرگونه زین
چه دانیم راز جهان آفرین
نگه کن سرانجام خود را ببین
چو کار
‌گفته اند حق گرفتنی است
 اما به نظر من گاهی هم حق گذشتنی است اگر چه همیشه آنکس که محروم می‌شود صاحب حق نیست بلکه دیگرانی هستند که نتایج احقاق حق تامین کننده منافع آنهابوده و گاهی غاصبان حق خود شان از محرومان خواهند شد
گفته اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
اما به نظر من ایت عبارت با مفهوم ایثار و انفاق تناقض دارد چه اینکه خداوند فرومده اند ما تنال البر حتی تنفقوا مما تحبون لذا چراغی به مسجد رواست که محبوب و مورد نیاز است 
گفته اند
آرام‌آرام فرو می‌ریزد و آهسته‌آهسته جذب جان می‌شود. به یکباره نیست، که به یکبارگی جان به هدر دادن است. عشق نخست به نرمی آغوش می‌گشاید، و آنگاه از آتش‌هاش گریزی نیست. عشق، آرام سوختن است.
نخست شعله‌ها نرم‌اند و گرم‌اند و پذیرا، و آنگاه توفناک. این توفناکی را گریزی نیست. آن فراق را گریزی نبود، این وصال را گریزی نیست. این هم‌آغوشی و در آغوش خموشی و ناله در جان زدن و به رضا اشک ریختن را گریزی نیست. 
از رفتن گریزی نیست. هیچ جا خانه‌ی روح نیست ج
هر که آمد نشانِ ایمان داد ، کرده قصدِ فریبِ ما مردم 
یا کسی که به زهد فرمان داد ، کرده دستش به جیب ما مردم 
گاه گاهی زِ دفتر و دیوان ، گاه گاهی زِ سفره ی بی نان 
گاه گاهی زِ طفلِ بی بابا ، گاه خورده زِ سیبِ ما مردم 
تا شکمها ، پر شد از نعمت ، میزند لافِ طاعت و خدمت 
خادمِ آستانِ خود شده اند ، والیانِ نجیبِ ما مردم 
خوردنِ چشمه هایِ این سامان ، بردنِ  دشتهایِ این دامان 
شد نسیبِ امیر و یارانش ، غصه اش شد نسیب ما مردم 
تا که با یکدگر غریبه شدیم ، از ه
به نام خداگاهی قلم قاصر است از وصف اوصاف و حالات انسانی، قرار نبود چیزی بنویسم و چیزی از احوالم نمیگویم و به همین غزل از لسان الغیب اکتفا می کنم
 
گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد
بسوختیم در این آرزوی خام و نشد
به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم
شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد
پیام داد که خواهم نشست با رندان
بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد
رواست در بر اگر می‌تپد کبوتر دل
که دید در ره خود تاب و پیچ دام و نشد
بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل
چه
کارگر خدا
 
امیرمؤمنان علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: بهترین زنان شما پنج دسته ‏اند. پرسیده شد: آن پنج دسته کدامند؟
 
حضرت فرمود: 
 
1️⃣ زنان ساده و بى ‏آلایش
 
2️⃣ زنان دل رحم و خوش خو 
 
3️⃣ زنان هم دل و همراه 
 
4️⃣ زنى که وقتی شوهرش به خشم می آید تا او را خشنود نکند خواب به چشمش نمی آید. 
 
5️⃣ زنى که در نبود شوهرش از او دفاع می کند. 
 
چنین زنى کارگرى از کارگران خداوند است و کارگر خدا هیچ وقت بی چیز و بی نوا نمی شود.
 
 
نکته:
 
اگر این چنین همسر
یادم از عهد شباب و رُخِ یاران آید 
اشک حسرت به رُخم چون نَمِ باران آید
دل سودا زده از دوری و هجران خون شد
تا دوای دلِ بیمارِ خُماران آید 
عمر این مرغ فنا گشته، خدا را مددی
تا مگر یک خبر از باده گُساران آید 
هان تو این جامه ی حسرت بدر انداز و ببین
مر به خونخواهی دل، شاه سواران آید
در چمن سوسن و سنبل، سپر انداز شوند
گر که آن سرو چمن، همچو نگاران آید 
شد کماندار دلم، طُره ی عنبر شکنش
تا به دلداری دل، سوی هَزاران* آید 
مژده ای دل غم دوران بسر آید امشب
یادم از عهد شباب و رُخِ یاران آید 
اشک حسرت به رُخم چون نَمِ باران آید
دل سودا زده از دوری و هجران خون شد
تا دوای دلِ بیمارِ خُماران آید 
عمر این مرغ فنا گشته، خدا را مددی
تا مگر یک خبر از باده گُساران آید 
هان تو این جامه ی حسرت بدر انداز و ببین
مر به خونخواهی دل، شاه سواران آید
در چمن سوسن و سنبل، سپر انداز شوند
گر که آن سرو چمن، رَشکِ* نگاران آید 
شد کماندار دلم، طُره ی عنبر شکنش
تا به دلداری دل، سوی هَزاران* آید 
مژده ای دل غم دوران بسر آید ام
بسم الله الرحمن الرحیم
در خانه امام حتی جای سوزن انداختن هم نبود.بحث داغ داغ بود.
امام یک طرف و بقیه در طرف دیگر.
در اوج بحث ها ناگهان بانگ اذان برخاست.
_وقت نماز است سوال هایتان باشد برای بعد از نماز.
مرد مسیحی اصرار کرد:
_نرو جواب هایم را گرفته ام تنها چند سوال کوچک مانده تا ایمان بیاورم.
امام اما با همان آرامش همیشگی به محراب نماز رفت و با خدای خود مشغول راز و نیاز شد.
مرد که این عقیده استوار را دید بی درنگ ایمان آورد و از مدافعان پروپاقرص اسلام
الانم که تو شرایط واقعا سخت روحی و جسمی قرار گرفتم یه رقابتی بین اطرافیانم شکل گرفته مبنی بر اینکه کی میتونه تو این مدت عوضی وارانه تر از بقیه رفتار کنه،شکر خدا همشون در حال رکورد شکنی ان.بگذریم امروز اون زنیکه با اون رفتار وحشتناکش یه طوری داغونم کرد که خدا میدونه(و همینجا برام سوال پیش میاد چرا آموزش پرورش از کارمنداش تست سلامت روان نمیگیره یا جدای از اون  چرا وقتی صد بار میگیم زنه کلن سر کلاس سرش تو تلگرامشه و کار نمیکنه کسی رسیدگی نمیکنه
آفتابم...
ای شعله‌ی مژگانت، شلاقِ صورتِ دوزخیانِ وامانده در زمین
ای زیبایی‌ات کورکننده
آه که چشم‌هایم از دیدن رخ زیبایت خواب به خواب رفته‌اند اما
اما
اما
اما سردرد و تشنگی چنان بر من غلبیده‌اند که خواب ندارم
نه... نه... نه از سردرد و تشنگی
که از عطش وصال تو است که پلک بر هم نتوانم گذاشت
ای تنها معشوقی که لحظه‌ی دیدارت رفع تشنگیِ سال‌ها دوری نمی‌کند که هیچ، پدرِ صاحابِ جدِ آبِ بدن را در می‌آورد
عشقت چنان بر تنِ روح سنگین است 
که شلپ شلپ،
 عر
 
 
 
 
 
می پرسند چرا شیعه علی هستید؟
 
 
 
می گویم ما به خود می بالیم مقتدایمان مردی است که:
 
 
اولین مرد ایمان آورنده به پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم بود.
 
 
مردی که 25 سال از حق حکومت خود که انتصاب الهی بود به خاطر « اسلام » گذشت و با غاصبان حق خود چنان وحدت کرد که عمر گفت:
" لولا علی لهلک عمر " 
 
 
حاکمی ضد ظلم که ستم بر یک زن یهودی را که در ذمّه حکومتش می زیست تاب نیاورد و فرمود اگر مسلمانان از این ستم بمیرند رواست.
 
 
امیری آنچنان که
آرام‌آرام فرو می‌ریزد و آهسته‌آهسته جذب جان می‌شود. به یکباره نیست، که به یکبارگی جان به هدر دادن است. عشق نخست به نرمی آغوش می‌گشاید، و آنگاه از آتش‌هاش گریزی نیست. عشق، آرام سوختن است.

نخست شعله‌ها نرم‌اند و گرم‌اند و پذیرا، و آنگاه توفناک. این توفناکی را گریزی نیست. آن فراق را گریزی نبود، این وصال را گریزی نیست. این هم‌آغوشی و در آغوش خموشی و ناله در جان زدن و به رضا اشک ریختن را گریزی نیست. 

از رفتن گریزی نیست. هیچ جا خانه‌ی روح نیست
"سخنان پیامبر در ردیف قران است و هیچ فرقی نمی کند، اما اینکه چرا می گوئیم بعضی ها قران است و بعضی ها سخنان پیامبر دلیلش ان است که قران در احوال ویژه ای بر زبان پیامبر جاری شده است" و به تصریح ایشان بهترین تعبیردر مورد این احوال ویژه , خواب و رویاست.
آیا تئوری رویاهای رسولانه جناب دکتر سروش تعادل دو کفه ترازوی بین کتاب و سنت را به نفع اخباریون بر هم نمی زند ؟و به عبارت اخری آیا در فرض قبول این تئوری از سوی مومنان , در ترجیح کلام محمد در بیداری نسبت
 
سئو در مشهد
 
سایت آموزش seo سئو در مشهد
 
یادگرفتن بهینه سازی در مشهد درخواستی میباشد که بارها بوسیله دانشجو یان و همیاران عزیز اینجانب مطرح شد و ولی شاید قصوری هم از عبد و بنده در این مورد صورت داده میباشد. به پیمان یکی عزیزان “چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام میباشد” و امیر قمصری تحت عنوان موسس و مدیریت مارک شماره یک بهینه سازی کشور‌ایران یعنی نیوسئو می بایست فراگیری بهینه سازی وبسایت را برای مشهدی ها به طریق ای مختص و گران بها ارائه
روزی روزگاری مهتری با کهتری و استری و انتری بر طریقی خرم روانه گشتندی. مهتر سوار بر استر که همه یادش کتابت طومار بر دوستان و دلبران می بود، بذله گویی ها می داشت و یاوه ها می بافت و گاه شمایل رفو کردندی و مشاع می نمود و  بر هیچ و هیچ آگاهی نداشت، با غرض و بی مرض استر را بر معبر دیگران می راند و آزارها می رساند و عربده ها و ناسزاها نشنیده می داشت. استر هر آنچه در توان می بود ازین اجبار نامعمول سر ناسازگاری می گذاشت، لیک سودی نمی برد.کهتر که نظری بر
نه تنها کراش هم کلاسیم امروز با یکی دیگه از هم کلاسیام رفتن بیرون و کافه و اینا و کلا فک می کنم به نظرش اون خیلی باحاله و من نهایتا یه کصخل نردم-__-بلکه سروش هم که قرار بود فردا بیاد خونه مون، تا هفته ی بعد نمی تونه. همونطور که میدونیدسروش  میخواد فرهنگیان بخونه و لیست اسامی دعوت شده به مصاحبه اومده و از ین پنج شنبه تا هفته ی بعد پنج شنبه مصاحبه هست و گفت باید بشینه بخونهبا هزار امید و آرزو رفتم پاستا و سس وگن و آبمیوه گرفتم فردا براش پاستا بپزم ب
جهان در برابر دیدگان تغییر می‌کند. این پرده‌ی دیگریست. دیروز آنچه بوده، امروز جور دیگریست. امروز من دیگرم و تو دیگری، و من از امروزِ دیگر خود با امروزِ دیگر تو سخن می‌رانم. 

هر که در دیروز بماند، امروز منقرض است. هر که در امروز بماند، فردا منقرض است. من از فردای دیگر خود با فردای دیگر تو سخن خواهم راند.
نادانی دیروز گفت عشق زنده نمی‌داردت
دیروز گذشت، نادان مرد 
و عشق زنده است
و من که در عشق زنده‌ام.
عاقلی گفت هنر چیست و معنویت کجاست؟ هنر را ب
مشاوره‌ٔ خانواده
پرسش:آقا یا خانمی پرسیده‌اند:آیا رواست که مرد متأهل، با عشق دختر دیگری به سر کند، هرچند این امر را فقط درد دل داشته باشد و ابراز نکند؟پاسخ ما: ۱. آدمی برای وصول به «سعادت»، نیازمند «ریاضت» است. زندگی این‌جهانی، برای آدمیان، چنان ساخته شده که برداشتن دست از پیش لگام نفس، فسادانگیز است. ۲. اگر همسران؛ چه زنان و چه مردان، به‌جز همسر خویش، به دیگری چشم بدوزند یا دل ببندند (که دل‌بستن، اغلب، پس از چشم‌دوختن می‌آید)، زندگی خان
سیده تکتم حسینی
من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو

ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو
شب پناه آورده با انبوه شب بوها به تو
بغض خود را ابرها پیش تو خالی می کنند
از غم صیاد می گویند آهوها به تو
ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین تر است
لحظه ای که می رسد دست النگوها به تو
چون کبوتر دست برمی داشتند از رسم کوچ
فکر می کردند اگر روزی پرستوها به تو
نسخه ی درماندگان است آب سقاخانه ات
ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو
نغمه ی نقاره یک سو، یک طرف هو هو
 
غدیریه 110 بیت
 
 
 
پیام نور به لب های پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست
 
با شراب طهور از خم غدیر بزن
خدا گواه ست که ساقی این شراب خداست
 
خم از غدیر خم و می ، می ولای علیست
وگرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست
 
غدیر ، عید خدا ، عید احمد ، عید علی
غدیر عید نیایش ، غدیر عید دعاست
 
غدیر صبح سپید همه سپیدی ها
غدیر ، نور خدا ، دشمن سیاهی هاست
 
غدیر سید اعیاد و اشرف ایام
غدیر خوب تر از عید روزه و اضحی است
 
غدیر سلسله دار کمال دین تا حشر
غد
 
نهج البلاغه... حکمت ١
قال علی علیه السلام ؛
کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَلَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ. 
در فتنه‌ها همچون شتر کم سن و سال باش؛نه پشت او قوی شده که سوارش شوند نه پستانی دارد که بدوشند!
برای روشن شدن محتوای این کلام بسیار پرمعنا لازم است قبلاً دو واژه «فتنه»و«ابن لبون»تفسیر شود: 
فتنه، از ماده«فتن» (بر وزن متن) در اصل به معنای قرار دادن طلا در کوره است تا خالص از ناخالص جدا شود سپس به معنای هرگون
أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ ۚ بَلْ جَآءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ (۷۰ مومنون)
پنهان‌کاری بسا دیگه
مدتیه که قرآن نیازهای استدلالی من رو برطرف نمیکنه
حس میکنم متقن صحبت نمیکنه
آیه‌ای که بالا مطرح کردم یک مقداری... کرد منو. این حسه اسم درست درمونی نداره برای همین جاش سه‌نقطه میذارم.
میگه که: میگن (پیغمبر) خله! در حالیکه به حق به سمتشون اومده و اکثرشون نسبت به حق اکراه دارن
خب الان این استدلالش کجاست؟ خدا کجا رد می
دکتر محمدرضا سنگری عضو هیئت علمی بنیاد دعبل در واکنش به حکایت‌گویی اخیر محمود کریمی در صدا و سیما در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
 
«آنچه در حرم رضوی و حکایت‌گویی آقای محمود کریمی اتفاق افتاد ـ فارغ از دیدگاه‌های موافق و مخالف ـ پرسش‌هایی را پیش روی ما قرار می‌دهد که به ویژه اهالی ذاکرین و مداحین باید به آنها پاسخ دهند.
۱. آیا درست است در جای جای دعا، مداح و ذاکر، دعا را رها کنند و به نوحه‌خوانی و مرثیه و حکایت‌گویی بپردازند؟ آیا استفاده از
شهید مطهری می‌نویسد:
«اکنون بنشینیم و حساب کنیم ببینیم آیا
واقعاً تفکر ما تفکر اسلامی است؟ آیا تفکر اسلامی در مغز ما زنده است یا مرده؟
فعلاً لازم نیست زیاد دنبال این باشیم که کسی را که مسلمان نیست مسلمان کنیم.
البته منتهای آرزو این است، ای کاش چنین چیزی بشود، ولی آن چیزی که فکر می‌کنیم در
درجه اول لازم است این است که فکر دینی که الآن ما متدین‌ها و مسلمان‌ها و
نمازخوان‌ها و روزه‌گیرها و زیارت‌روها و حج‌کن‌ها داریم، این فکری که در خود ما
به رستم چنین گفت اون جومونگ!ندارم ز امثال تو هیچ باککه گر گنده ای من ز تو برترماگر تو یلی من ز تو یلترم
رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
منم مرد مردان ایران زمینز مادر نزادست چون من چنینتو ای جوجه با این قد و هیکلتبرو تا نخورده است گرز بر سرت
جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
تو را هیچ کس بین ایرانیاننمی داندت چیست نام و نشانولی نام جومونگ و سوسانو راهمه میشناسند در هر مکانتو جز گنده بودن به چی دلخوشیبیا عکس من را به پوستر ببینببی
صهبای عزیزم
عیدت مبارک
اکنون قریب به 26 ساعت به آغاز نوروز و بهار باقی مانده است. میخواستم متنی برای تبریک سال نو برای همه بنویسم، اما حیفم آمد که خطاب این تبریک به شما نباشد. حیفم آمد که از سال پیچیده ای که گذشت چیزی با شما نگفته باشم.
صهبا جان
روزها و سالها در گذرند. خاطراتشان همچون خط رنگی که از دور پیداست. اما همین روزها، تا در کنارشان هستیم ذره ذره می گذرند. فقط وقتی گذشتند، حیف شدنشان را می­فهمیم. دیر درمی یابیم که روزها و سالها را درنیافته
سلام سلام دوستان
 
باز بعد نود و بوقی برگشتم با رشته ی گسسته ای از هر چی در جریان بود و قابل نوشتن.
 
کلی بخوام از احوالاتم بگم باید بنویسم آروم و نیمه خوب و در انتظار رفتن و درحال تلاش برای بهتر بودنم.
 
به مناسبت تموم شدن اون دو تا کار شماره دوزی که چند ماه بود دستم بودن و پیش مشتری بدقول شده بودم ؛ اگه به کل شهر ساندویچ سالاد الویه با فانتا بدم رواست!
در این حد شونه هام از بارشون خالی شده و از نتیجه ی کار هم بسیار راضی بودم و عکس یکیشونو تو اینست
چقدر زیبا گفتن که شکر نعمت ، نعمتت افزون کند. ضرب المثلی که ترجمه آیه ی  لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ (7 ابراهیم) هست.
توی این ایام تا سر حد جنون سرمون شلوغ بود، زندگی شخصی یک طرف و کار فرهنگی هم یه طرف و ورزش و آمادگی برای روزهای سخت هم یه طرف.
چند وقتیه که مثل گراز داریم ورزش می کنیم و قوای جسمی رو تقویت می کنیم چون احتمال میدیم روزهای سختی در پیش رو هست که به بسیجی رزمی کار و ورزیده نیاز هست.
کار فرهنگیمون هم تازه داره گل میکنه و شکوفه هاش
نوشته‌ای از دوستی که
باد صبا آوردش:

می‌دانی، به سقوط می‌ماند
دلبر. به سقوط از قله‌ای فراخ بر پهنه‌ی سیاهی که پیش رویت گسترانده شده است. سیاهی
دهشتناکی زیر پایت می‌رقصد و رخ می‌کشد و تو می‌مانی و هیچ. می‌دانی، وقتی می‌گویم
تو می‌مانی و هیچ، زمانی است که پشتت را می‌نگری و هیچ نیست. نه دست گرمت که
بفشارمش. نه آغوش دل‌انگیزت تا در آن غرق شوم. نه حضور گناه‌آلودت تا مرا در هم
کشد. نه چشمان خمارت تا مرا مست کند. نه صدای روانت تا مرا با خود ببرد.
«مردم! ببینید چه کسی پیش روی شما ایستاده است. سپس به وجدان هایتان مراجعه کنید و ببینید که آیا کشتن من و شکستن حریم من رواست؟ آیا من فرزند زاده پیامبر شما نیستم؟ و فرزند وصی او و پسرعم او و اولین ایمان آوردنده به خدا، تصدیق کننده رسول او و آنچه از جانب پروردگار آمده؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموی من نیست؟ آیا جعفر طیار عموی من نیست؟ آیا مادر من، فاطمه دختر پیامبر شما نیست؟ آیا جده ام خدیجه، اولین زن اسلام آورده نیست؟ آیا پیامبر درباره من و برادرم ن
اینکه قیمت دلار شونصد برابر شده و پراید شده ماشین لاکچری اصلا تقصیر روحانی و برجام و مدیریت روشنفکر ها و غرب_زده ها نیست.
همش تقصیر رئیسیه
تازه اگه روحانی نبود دلار که 6 هزار تومن میشد هیچ ، تو پیاده رو ها دیوار میکشیدن و کنسرت ها هم برگزار نمیشد.
روحانی عزیز و مجلس عزیز تر لیست امیدی و از همه مهم تر اونی که تکرار کرد کاری کردن که رونق اقتصادی ایجاد شده و از رکود عبور کردیم و شما اصلا به 45 هزار تومن یارانه نیاز ندارید و چون نیاز ندارید شاید قطعش
برای بار هزارم رها می‌کنم، برای بار هزارم وقتی که شیبِ تابعِ سینوسِ وجودم مثبت میشه، گول میخورم که این قراره همیشه مشتقم مثبت بمونه، برای بار اول اما دارم قفسی رو که پرنده‌ی روحم توش زندونی بود رو می‌گذارم، من نمیدونم، تویِ قفس با اون پرنده چیکار میکنی، اینجا فعلِ خواستن تمام و کمال دستِ شماست زیبا، مثل همیشه. ببین این پرنده‌ای رو میتونی آتیش بزنی، میتونی نگاهش کنی، میتونی رهاش کنی، ولی بدون اگه آزادش کنی قرار نیست برگرده تو کالبدِ من،
هوا هوای حسینیه‌ها، شب جمعه
رسیده این دل من تا خدا، شب جمعه
 
شب زیارت مخصوص سیدالشهدا
شب زیارت ارباب ما، شب جمعه
 
حوائج همگی مستجاب خواهد شد
رواست حاجت دل با دعا، شب جمعه
 
«حسین» گفتم و در بین روضه می‌شنوم
صدای مادر سادات را شب جمعه
 
خدا کند که همین روزها حرم باشم
خدا کند برسم کربلا، شب جمعه
 
حرم بیایم و بر سینه مهر غم بزنم
کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم
https://www.aparat.com/v/eX32B/غزل_عاشقانه_بعضی_ها

دلم گرفته دوباره برای بعضی هانمی رود ز سر من هوای بعضی ها
به ماه گفت شبی آفتاب گردانیبرو که پر شدنی نیست جای بعضی ها
چی ام؟ نوار سیاهی به روی قاب زمانپر است حافظه ام از صدای بعضی ها
غریب چون پسر نوح رانده از هر سونبود پشت سر من دعای بعضی ها
در آغل من چوپان عزا و عید یکی استبه هر بهانه دلم شد فدای بعضی ها
شکوه مجلس شادی من نشد احدیمنی که کشته شدم در عزای بعضی ها
بهای فرش دلم چون فزون شود چه غمی استاگر لگد بشود
به نام خدای امام رئوف

باز من و باز باب الجواد آقا و باز زمزمه شعر خانم فاطمه نالی زاد ،
باب الجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هر که از این راه میرود
راستش را بخواهید از همان موقع نوشتن آخرین پست ؛ تصمیمم بر این بود هر وقت اومدم مشهد پست بعدی رو ارسال میکنم.منتها به دلیل ضیق وقت این متن بامداد دوشنبه پشت میز کامپیوتر نوشته شده و در مشهد فرصت انتشار را یافته.
سه سال پیش ، مابین فرجه هایِ امتحاناتِ دانشگاه ، فرصتی یافتم و اومدم مشهد . همان سف
قطعه‌ی ترکمن حسین علیزاده اصالتاً بی‌کلام است ولی خود او لااقل دوبار آن را با آواز تلفیق کرده. به‌نظرم آمد که خود قطعه‌ی بی‌کلام و همین‌طور اشعار و آوازهایی که با آن همراه شده با حال این روزهایمان متناسب است. برای همین شنیدنشان را پیشنهاد می‌کنم.
آواز متأخرتر را رها (که فامیلی‌اش را نمی‌دانم) خوانده. شعر از محمدرضا شفیعی کدکنی است و این‌طور آغاز می‌شود:
سوگواران تو امروز خموشند همه
که دهان‌های وقاحت به خروشند همه
گر خموشانه به سوگ تو
خرداد. تیر.مرداد                                  الله اکبر                صفحه1
شماره :  1398-2090              گزارش خبری
                      جمعیت اسلامی آزاد اندیشان
                                   استان لرستان
                                دفتر مرکزی شهرستان بروجرد
******************************
(درس هایی از قرآن کریم سوره نحل)
سوره نحل آیه های 9-10-11
برخداست که راه راست را بنماید  - از میان راهها نیزراهی است منحرف
اگر خدا میخواست هم
من خیلی کم تلوزیون نگاه می‌کنم. می‌توانم بگویم تقریبا دیدن تلوزیون از برنامه‌های زندگی‌ام حذف شده اما تک و توک برنامه‌هایی هستند که گاهی مرا به نشستن مقابل تلوزیون مجاب می‌کنند. پیش‌تر ماه عسل و قصه‌هایش را دنبال می‌کردم و ماه‌های اخیر گاهی می‌نشستم به تماشای برنامهٔ استعدادیابی عصر جدید.دیشب نتایج فینال پخش شد و فصل اولش به پایان رسید. از آنجایی که من از کل تلوزیون فقط همین یک برنامه را دنبال می‌کردم به‌نظرم آمد که بد نیست نظر خود
به عکس‌ها و فیلم‌های
انقلاب 1357 نگاه کنیم، چه می‌بینیم؟ اکثر جمعیت حاضر در خیابان‌ها، در اعتراض‌ها،
در تیررسِ گلوله‌ها و زیر آماج شکنجه‌ها، جوان‌های 18 تا 28 ساله‌ هستند. افرادی
که جانمازآب‌کشیده و نمازشب‌خوان هم نبودند. مثل ما شیطنت‌هایی هم داشتند و اتفاقا
دُمی به خمره زده و گرمای حضورِ چند راس دوست‌پسر یا گرل‌فرند را
نیز تجربه کرده بودند. تازه این تصاویری است که از رسانه‌ی انحصاری‌یِ کنونی پخش
می‌شود و در آن خبری از سیل حضور انبو
به نام خدای شنهای طبس



♦️ بالارفتن قیمت چادر مشکی تا مرز یک میلیون تومانپارچه چادری یکی از محصولات استراتژیک در بُعد فرهنگی جامعه در حوزه #حجاب و عفاف است. ورود سالانه ۱۰ میلیون متر مربع پارچه مشکی چادری به کشور ما را بزرگترین مصرف‌کننده این نوع پارچه در جهان کرده است. اما از این بازار بزرگ سهم کارخانجات ایرانی بسیار محدود است. آمار و ارقام گویای این واقعیت است که 95 درصد بازار پارچه مشکی چادری در انحصار کره و ژاپن است و کارخانجات ایرانی فق
<link rel="stylesheet" href="http://sidaa.ir/css/affcss.css" /><div class="affsbt2 affsbt"><div class="contnr"><a target="_blank" href="http://sidaa.ir/product/17890/تحقیق-پست-مدرنیسم-و-هنرهای-تجسمی-54-ص/330" class="affsbtpic2"><img src="http://sidaa.ir/HPicturer.ashx?img=22559MTczMzA_.jpg&w=150&h=150&path=~/content/productpic/" alt="تحقیق-پست-مدرنیسم-و-هنرهای-تجسمی-54-ص" /></a><h5><a target="_blank" href="http://sidaa.ir/product/17890/تحقیق-پست-مدرنیسم-و-هنرهای-تجسمی-54-ص/330">تحقیق  پست مدرنیسم و هنرهای تجسمی 54 ص</a></h5> <span>فرمت فایل دانلودی: </span> <b>.zip</b>&
سلسلۀ
غرامتیان

قسمت دوم :

احتمالا برخی از دوستان ایراد بگیرند که
چرا داستان بی مقدمه شروع شد و هیچ زمینه ای برای شروع آن چیده نشد ؟

جواب این سوال را باید در خودشان بجویند
نه در این داستان .

این یک داستان ذهنی و پرسشگرایانه است .

همۀ ما هر لحظه ، بی هر مقدمه ای ممکن
است سوالی پیش رویمان پدید بیاید . و ممکن است پرسشی داشته باشیم که حتی جوابی
برای آن نباشد . آیا نباید بپرسیم ؟

اصلا جهان هستی مگر با مقدمه و برنامه
ریزی قبلی پدید آمده ؟

مگر یک خد
جواب اسکن دوم عمم اومد. راستش ترس و ناراحتی قبل رو نداشتم و خیلی عادی و معمولی رفتار کردم:) انقدر فیلم پزشکی دیدم که همه آزمایشاشونو میدن من بخونم. مردیت گری ای شدم واسه خودم...
اسکن دست بابامه. چند دقیقه پیش صدام کرد برم بخونم. خوندمش. جمله جمله میخوندم و ترجمه میکردم .بابام هم گوش به زنگ هر "کاهش یافته" یا از بین رفته" ای بود! یه دوسه تا چیز پایین اومد اما تغییر زیادی نکرده بود. هنوزم متاستاز.هنوزم سرطان استیج 4. و تنگ شدگی رگ هاش که به چشمم جدید می
آنچه در ادامه خواهید خواند، بخشی از تلخیص (خلاصه سازی و ساده سازی) صاحب وبلاگ مشهود از کتاب «آداب نماز» امام راحل است، تلخیصی که کوشیده شده تا عملی ترین نکات را مد نظر قرار دهد:
* مراتب اولیه اخلاص، همراه است با عمل عبادی صرفاً برای کسب پاداش اخروی و جلوگیری از عذاب (علاقه به بهشت و ترس از جهنم). در مراتب بعدی اخلاص، .عمل عبادی، با انگیزه وصول به مقامات و مدارج انسانی و باطنی، و در مراتب عالیه اخلاص، با انجام عبادت صرفاً برای خدا و خشنودی او و لا
آبان برای من قطعا ماه خاص و پاییز هم فصلی متمایز نسبت به سایر فصل هاست، چرا که متولد قلب پاییز، یعنی پانزدهم آبان هستم، به وقت سی و یک سال پیش، و من در سرازیری عمر و حرکت به سوی میانسالی فصل جدید زندگی را ورق میزنم. انسان در پایان هر دهه به درک عمیق تر و پخته تری از زندگی می رسد که به نظر من دهه سوم زندگی حساس ترین و تعیین کننده ترین برهه زندگی آدمی محسوب می شود، چرا که نه خامی و بی تجربگی جوانی در سر دارد، نه خستگی و خمودی میانسالی، و با کوله بار
آبان برای من قطعا ماه خاص و پاییز هم فصلی متمایز نسبت به سایر فصل هاست، چرا که متولد قلب پاییز، یعنی پانزدهم آبان هستم، به وقت سی و یک سال پیش، و من در سرازیری عمر و حرکت به سوی میانسالی فصل جدید زندگی را ورق میزنم. انسان در پایان هر دهه به درک عمیق تر و پخته تری از زندگی می رسد که به نظر من دهه سوم زندگی حساس ترین و تعیین کننده ترین برهه زندگی آدمی محسوب می شود، چرا که نه خامی و بی تجربگی جوانی در سر دارد، نه خستگی و خمودی میانسالی، و با کوله بار
فربهی مناسک، تقویت یا تضعیف؟


از جمله نشانه های بارز تشیع، حب به اهل البیت علیهم
السلام است که اگر حقیقتا این حب وجود نداشته باشد تردید در شیعه بودن رواست و از
جمله مصادیق حب به اهل البیت علیهم السلام، شادی در شادی آنها و محزون  بودن به حزنشان است.

 همانگونه
که در روایت آمده است:

عنِ الامام الصّادِقِ – علیهِ
السَّلام – قالَ: شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینَِتِنا
وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا ویَفْرَحُونَ لِف
                                                        
 
باسمه تعالی
دید موسی یک شبانی را به راه
کو همی گفت ای خدا و ای اله 
 
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه  سرت
 
ای خدای من فدایت جان من
جمله فرزندان و خان و مان من
 
تو کجایی تا سرت شانه کنم
چارقت را دوزم و بخیه زنم
 
جامه ات  شویم شپش هایت کشم
شیر پیشت آورم ای محتشم
 
ور تو را بیماریی آید به پیش
من تو را غمخوار باشم همچو خویش
 
دست ِ کت بوسم بمالم پای کت
وقت خواب آید بروبم جا
سیمای زنان در آیین زرتشتوقتی موضوع حقوق زن در یک آیین و مذهب پیش می آید و مطرح می گردد – ورای بعد شخصیتی و اخلاقی و انسانی ،که برای هر کسی نسبی است – قسمت عمده ی آن مربوط به احکام می شود که در آن مذهب، برای زن منظور گردیده است. نا گفته پیداست که در کتابها و مجلات و مقالات موجود و قابل دست رس، که در باره ی دین زرتشتی نگاشته شده اند، به جز موارد اندکی به احکام و قوانینی بانوان اشاره نشده است؛ به ویژه در نوشته هایی که به زبان کردی تحریر شده اند، کمت
آقایون خیلی مغرورن!؟هیچ کدوم ابراز محبت نمیکنند!؟من که مجردم ولی کسانی که متاهل هستند اکثریتشان از بی مهری نالانند!ازتون خواهش می کنم روی این نکته بیشتر تاکید کنید
------------------------------------------------------------------------------------
1- تاکید بنده بر ایمان بی دلیل نیست. انسان مومن اوصافی دارد که در دیگران کمتر یافت میشود. مومنان به زنان و فرزندانشان محبتی الاهی دارند و هر چه بر ایمانشان افزوده شود این محبت بر زن و فرزند افزایش می یابد. تمام مشکل ما با این بی ایمانی
کم‌ترین سهم مالکیت واحدهای مسکونی در میان استان‌های کشور، مربوط به استان‌های تهران، البرز و کرمانشاه است.


نرخ اجاره‎ مسکن همچنان رو به افزایش است. آمارها نشان می‌دهد که هنوز قیمت مسکن در بازار با ابهام روبه رواست. سهم خرید و فروش واحدهای مسکونی 75 مترمربع و کمتر در تهران از سایر شهر های کشور کمتر شده و بر تعداد معامله واحدهای مسکونی بیش از 150 متر مربع افزوده شده است.
براساس گزارش جدید مرکز آمار ایران، بین خانوارهای ساکن در این واحدهای
 
تعدد زوجات به نفع زنان یا مردان؟
حق ازدواج و تأهل، از جمله حقوق اولیه  هر انسانی است که محروم نمودن او از این حق، ظلمی است بزرگ و غیر قابل جبران.
 در دین اسلام، ازدواج و اقدام برای تشکیل خانواده برای مردان و زنان، مستحب موکد است؛ زن و مرد، هردو حق انتخاب دارند و هر دو مستحق دریافت آرامش از ناحیه یکدیگرند؛ بنابراین هرآنچه بتواند در تثبیت این آرامش موثر باشد رواست و هر امری که آرامش این دو را در متن خانواده بر هم زند مذموم شمرده می شود.
همانگو
باسمه تعالی
سر آغاز
غزل ۱
سر آعاز هر کار با یاد و نام خداست
خداوند جان آفرین، شاهد کارهاست
بنام خداوند رحمان و پاک و رحیم
که یادش سزاوار باشد، ثنایش رواست
شروع کن به نام خدا و توکل گزین
خدا می دهد اذن هر کار و منصور ماست
که ذکرش تسلی دهد روح و جان تو را
خداوند محبوب و همراه ما هرکجاست
نبی را کند حفظ در آتش و قادر است
خداوند فرمان دهد، هر چه خواهد اداست
چنین ایزدی، لایق ذکر نام است و یاد
که مخلوق غافل ز ذکر و دعا و ثناست
بود بدترین کار، انسان شود ن
 
 
همه مردم وضعیت جهانی را مشاهده می‌کنند و هم وضعیت داخل کشور را شاهد هستند و احتیاج به استدلال و منطق ندارد. به عبارتی، همان‌طور که حوزه سلامت در چالش قرار دارد و ضرورت دارد برای این بخش برنامه‌ریزی و مدیریت صورت گیرد، در حوزه اقتصادی نیز چنین شرایطی را داریم. در این شرایط، اولویت با بخش سلامت است، اما سلامت اقتصادی نیز اهمیت دارد.
به گزارش روزنامچه در حال حاضر برای برون‌رفت از این وضعیت این سوال مطرح است که چه باید کرد؟ من طرح ۵ پیشنهاد
چقدر زیبا گفتن که شکر نعمت ، نعمتت افزون کند. ضرب المثلی که ترجمه آیه ی  لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ (7 ابراهیم) هست.
توی این ایام تا سر حد جنون سرمون شلوغ بود، زندگی شخصی یک طرف و کار فرهنگی هم یه طرف و ورزش و آمادگی برای روزهای سخت هم یه طرف.
چند وقتیه که مثل گراز داریم ورزش می کنیم و قوای جسمی رو تقویت می کنیم چون احتمال میدیم روزهای سختی در پیش رو هست که به بسیجی رزمی کار و ورزیده نیاز هست.
کار فرهنگیمون هم تازه داره گل میکنه و شکوفه هاش
شعر در مورد تپش قلب
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تپش قلب برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
تو را با تپش‌های قلبم سرودم
به این واژه‌ها احتیاجی ندیدم
شعر در مورد تپش قلب
تپش قلب من این را به پزشکان فهماند
علت بستری ام هست همین کمرویی
شعر در مورد ضربان قلب
کودکی و تپش قلب زندگی نو
نوجوانی تپش قلب استرس روزمرهای نو
شعر درباره ضربان قلب
چه شود این قلب به تپش بیفتد
تپش
 
نوشتن زندگینامه کار عجیبی‌ست. این سفری به سرزمینهای بیگانه زندگی فرد دیگری‌ست. یک سفر، یک کاوش که می‌تواند تو را به جایی که هرگز آن را در رویا هم ندیده بودی ببرد و با این حال نمیتوانی کاملا باور کنی که تو آنجا بودی، 
 
این سایت به هیچ وجه حرفهای ایشان را رد یا قبول ننموده و صرفا نظرات این نویسنده آمریکایی در مورد زندگی پیامبر از دیدگاه یک نویسنده غربی  را بیان می نماییم و قطعا برداشتهای اشتباهی در صحبتهای ایشان وجود دارد که بدلیل کامل
[سوره البقرة (۲): آیات ۲ تا ۲]
اشاره
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ. الم (۱) ذٰلِکَ اَلْکِتٰابُ لاٰ رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ (۲)
 
[ترجمه]
الم (در آن و امثالش وجوهی گفته شده است که نقل خواهیم نمود)
این کتاب جای هیچ شکی در آن نیست راهنمای پرهیزکاران است.
 
حروف اوائل سوره‌ها
اشاره
درباره‌ی حروفی که در اوائل بعضی از سوره‌ها آمده است نظریات و وجوهی بیان شده است که أهمّ آن‌ها از این قرار است:
۱- جز خدا کسی نمی‌داند
از متشابهاتی
 
از جمله نشانه های بارز تشیع، حب به اهل البیت علیهم السلام است که اگر حقیقتا این حب وجود نداشته باشد تردید در شیعه بودن رواست و از جمله مصادیق حب به اهل البیت علیهم السلام، شادی در شادی آنها و محزون  بودن به حزنشان است.
 
 
 همانگونه که در روایت آمده است:
 
 
عنِ الامام الصّادِقِ – علیهِ السَّلام – قالَ: شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینَِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا ویَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا.
 
 
امام صاد
خلاصه جلسه 31
ادامه ششمین علل مستقیم ابتلا به بیماری: جنّ
کلمه شیطان د رلغت هر چیزی که از راه مخفی به انسان آسیب می‌رساند
نکته: در روایت‌ها هم از کلمه جن استفاده شده و هم از کلمه شیطان. پس برای موارد یاد شده از بابت آسیب به انسان مقصود هم جن هست و هم شیطان
دشمنی شیطان با انسان مُحرز است ولی دشمنی جن با انسان مُحرز نیست
مصلحت انسان و جن با هم در تضاد نیست و هرکدام مسئولیت‌های جداگانه خود را دارند و دارای جریانات خودشان است
در موارد خاصی جن هم م
خلاصه جلسه 31
ادامه ششمین علل مستقیم ابتلا به بیماری: جنّ
کلمه شیطان د رلغت هر چیزی که از راه مخفی به انسان آسیب می‌رساند
نکته: در روایت‌ها هم از کلمه جن استفاده شده و هم از کلمه شیطان. پس برای موارد یاد شده از بابت آسیب به انسان مقصود هم جن هست و هم شیطان
دشمنی شیطان با انسان مُحرز است ولی دشمنی جن با انسان مُحرز نیست
مصلحت انسان و جن با هم در تضاد نیست و هرکدام مسئولیت‌های جداگانه خود را دارند و دارای جریانات خودشان است
در موارد خاصی جن هم م
سلام عزیزانم 
شبتون پر از رویاهای طلایی 
 
 
 
ضربه‌ای به در خورد. بنفشه وحشتزده از روی پای سامان پایین پرید و نگاه خشمگینی به او انداخت. در را به سرعت باز کرد.
خاله‌مریم متعجب گفت: واه! تو هنوز لباس بیرون تنته؟
بعد نگاه چپی به سامان انداخت و تشر زد: می‌بینی که جلوی تو معذبه، بیا بیرون بذار لباس عوض کنه دیگه.
سامان حوله و لباس خودش را برداشت و در حالی که بیرون می‌رفت گفت: به من چه! خودش نخواست.
بنفشه در را بست. بلوز و شلوار نرم و راحتی پوشید. مو
 
 
 * مصاحبه
پرسش:
 سلام و ادب احترام خدمت استاد ابراهیم زاده
می خواستم با توجه به بحث حقوق شهروندی ،مسئله تکریم بانوان و چالش ها و موانع این تکریم و ارتباط طلاق عاطفی در جامعه و صدمه خوردن بانوان به صورت اخصاصی در صورت صلاحدید با راهکار های مناسب ارائه مطلب فرمایید.
 
باسلام  وکسب اجازه ازخدمت شما وهمه  اساتید وبزرگوارانی که دراین حوزه صاحب نظرند
 محبت وحس احترام پذیری در هرم مازلو جز نیاز های اساسی و مابین نیاز متعالی بشر واقع شده است
اگر
به نام خدا
14 فروردین؛ بعدِ مهمانی بزرگ ، در حالی که اکثر مهمونها رفته اند و افراد باقی مانده در گوشه ای مشغول صحبت اند. دختری 20 ماهه به نام زهرا با پدرش مشغول بازیست که محمد به آنها ملحق می شود. پدر از دختر می‌‏پرسد: 
بازم دوست داری با محمد مشهد بری؟ و او بالحن شیرین و دلربایش پاسخ می‌‏دهد " بله" و این از همان بله هائیست که قند در دل محمد آب می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‌کند. محمد دهه سوم ماه رمضان را جهت مسافرت به سیّد (پدر زهرا) پیشنهاد می‌‏دهد. و سید م
 
از کودکی برایم سوال بود که چرا در ایام محرم عده ای عادت دارند گوشه ای بایستند و عزاداران را نگاه کنند؟ اگر عزاداری خوب است که پس خود باید به جمع آن ها بپیوندند و اگر بد که دیگر تماشا ندارد.
امروز اما به نیکی دریافته ام که همیشه تعداد تماشاچی ها بیشتر از میدان دارهاست؛ چونان که در سال شصت و یک هجری نیز بسیار بودند کسانی که دلشان با حضرت عشق بود و شمشیر های شان در نیام. در عرصه ورزش نیز همیشه تماشاچی ها بیشتر از ورزشکاران هستند. تشویق کننده ها ب
متن کامل پروتکل بزرگان صهیون بر اساس چاپ هشتاد و یکم انگلیسی (1985)
پروتکل اول
ما هر اندیشه ای را جداگانه بررسی می کنیم و با مقایسه و نتیجه گیری به توضیح و تبیین آن می پردازیم تا ماهیت آن خود به خود برای ما روشن شود و حقایق همراه و اطراف آن را ببینیم. اما شیوه ی سخن ما ساده گویی و پرهیز از تصنع و آرایه های ادبی خواهد بود.آنچه اکنون من باید توضیح دهم شیوه ی عملی ماست. من از دو زاویه به شرح این موضوع می پردازم: اول دیدگاه خود ما، و دوم دیدگاه گوییم. (1)پ
حضرت سجاد ( ع ) وی فرزند حسین بن علی بن ابیطالب ( ع ) و ملقب به "سجاد" و "زین العابدین " می باشد . امام سجاد در سال 38هجری در مدینه ولادت یافت.حضرت سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بیماری  و تب شدید از آن حادثه جان به سلامت برد ، زیرا جهاد از بیمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش- با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت- به او اجازه جنگ کردن نداد . مصلحت الهی این بود که آن رشته گسیخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ ، یعنی ام
حضرت سجاد ( ع ) وی فرزند حسین بن علی بن ابیطالب ( ع ) و ملقب به "سجاد" و "زین العابدین " می باشد . امام سجاد در سال 38هجری در مدینه ولادت یافت.حضرت سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بیماری  و تب شدید از آن حادثه جان به سلامت برد ، زیرا جهاد از بیمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش- با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت- به او اجازه جنگ کردن نداد . مصلحت الهی این بود که آن رشته گسیخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ ، یعنی ام

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها